سرآغاز و تحولات اولیه مسیحیت
نویسنده :ریچارد بوش وهمکاران ترجمه : عبدالرحیم گواهی

دین مسیحیت در چارچوب یهودیت قرن اول میلادی به وجود آمد. اولین پیروان حضرت مسیح (ع)(از یهودیانی تشکیل میشد که اعمال و آداب دین یهودی را به طور کامل انجام میداند؛ اما نقطه اصلی وکانون توجه مسیحیان اولیه و حوادثی که آنان را از بقیه یهودیان آن عصر جدا ساخت، قضیه زندگی، مرگ و رستاخیز عیسی (ع)، چهره مرکزی این جنبش وحرکت [دینی] جدید بود. در مورد زندگی حضرت عیسی (ع) بسیار کمتر از آنچه محققان و صاحبنظران اشتیاق دارند، مطلب وجود دارد، اما روی هم رفته تاریخ بر زندگانی، مرگ و پارهای از تعالیم وی به درستی گواهی میدهد.
الف- منابع مربوط به زندگانی و تعالیم حضرت عیسی (ع)
1- عهد جدید: اطلاعات مربوط به زندگانی حضرت عیسی (ع) تقریباً جملگی از سه انجیل1 اول عهد جدید2 کسب شده است؛ اگر چه در منابع اولیه یهودی و رومی نیز ارجاعاتی به مسیحیت به عمل آمده است. اناجیل مزبور (واژه انجیل- Gospel - به معنای خبر خوش و بشارت آمیز است) مرقس، متیّ و لوقا تقریباً طرح اولیهای از بسیاری از حوادث تفصیلی زندگی حضرت عیسی (ع) و تفاسیر مربوط به اهمیت زندگانی مزبور را به دست میدهند.
علما و محققان دین مسیح، سه انجیل اول کتاب عهد جدید را به نام اناجیل سهگانه ملخّص یا مجمل3 میخوانند. واژه (synoptic ) از ریشه یونانی و به معنای تحت اللفظی «همراه دیدن» است. به عبارت دیگر این سه انجیل، اگر چه از لحاظ نقاط قوت و مورد تأکید تفاوت دارند، زندگی و تعالیم حضرت عیسی (ع) را از زاویه دید مشترکی میبینند.
اکثر صاحبنظران مسیحی این فرضیه را میپذیرند که در میان متون مقدس مسیحیت، انجیل مرقس از همه جلوتر نوشته شده است، اگر چه در مجموعه کتاب مقدس فعلی در نوبت دوم آورده شده است. انجیلی که از همه جلوتر آورده شده، انجیل متی، در حدود ده تا بیست سال از انجیل مرقس متأخرتر است. انجیل سوم، متعلق به لوقا در همان حدود انجیل متی نوشته شده یا شاید هم کمی دیرتر، درحدود ده تا بیست و پنج سال پس از انجیل مرقس.برای صاحبنظران متون مقدس مسیحیت روشن است که مؤلفان اناجیل متی و لوقا به انجیل مرقس دسترسی مستقیم داشته و آن را به عنوان مبنای نوشتههای خود مورد استفاده قرار دادهاند. زمان نوشتن انجیل مرقس، یا قدیمیترین این اناجیل سهگانه، از ناحیه این صاحبنظران به حدود سالهای 70 میلادی، انجیل متی بین سالهای 80 تا 100 میلادی-که البته اجماع روی سال 85 میباشد- تخمین زده میشود. انجیل لوقا نیز بین سالهای 80 تا 100 نوشته شده و رأی محققانهتر علما روی حدود سالهای 90 تا 95 میلادی است.
در قرن نوزدهم، وقتی شباهتهای بین این اناجیل سهگانه برای نخستین بار از یک دید آکادمیک مورد مطالعه قرار گرفت، محققان انجیلشناس شروع به این پرسش نمودند که ما این حقیقت که در حدود 95% از محتویات انجیل مرقس، تقریباً کلمه به کلمه در انجیل متی به چشم میخورد را چگونه میتوانیم توجیه نماییم؟ و نیز چه جواب بدهیم که تقریبا ً60% از متن انجیل مرقس، باز کلمه به کلمه در انجیل لوقا وجود دارد؟ روشن ترین جواب این است که بگوییم متی و لوقا باید از انجیل مرقس به عنوان مبنای نوشتهای خویش استفاده کرده باشند.
بدین ترتیب، مقایسه محتویات اناجیل موجز سه گانه مبیّن وابستگی ادبی متی و لوقا بر اثر مرقس میباشد، اما مقایسه اناجیل متی ولوقا نیز نمایشگر پارهای وجوه اشتراک در مطالب است که در انجیل مرقس یافت نمی شود؛ امری که نشانه آن است که متی و لوقا باید به منبع واحد و مشترک دیگری هم از مجموعه گفتار عیسی (ع) دسترسی میداشتهاند که از دسترس مرقس دور بوده است. بنابراین، باید منبع ناشناخته مکتوب دیگری هم وجود داشته که مبنای مطالب اناجیل متی و لوقا قرار گرفته است. علاوه بر این، فرازهایی در مورد حضرت عیسی (ع) و سخنان وی وجود دارد که تنها در انجیل متی یافت میشود و یا عباراتی که صرفاً در انجیل لوقا به چشم میخورد که این نیز حاکی از وجود یک سلسله روایتها و منابع شفاهی جداگانه است که بعضیشان تنها در دسترس متی و بعضی دیگر هم تنها در دسترس لوقا بودهاند.
بررسی تمثیل دانه خردل، که در فصل چهارم از انجیل مرقس آورده شده، این رابطه لفظی بین اناجیل سه گانه را به خوبی نشان میدهند.
انجیل لوقا، باب 13، آیات 19-18 |
انجیل مرقس، باب 4، آیات 32-30 |
انجیل متی، باب 13، آیات 32-31 |
آیه 18 - «پس گفت ملکوت خدا چه جیز را می ماند؟ و آن را به کدام شیئ تشبیه نمایم؟ دانه خردلی را ماند که کسی در باغ خود کاشت، پس رویید و درخت بزرگ گردید، به حدی که مرغان هوا آمده در شاخههایش آشیانه گرفتند» [1] |
آیه 30- «و گفت: به چه چیز ملکوت خدا را تشبیه کنیم و برای آن چه مثل بزنیم؟ مثل دانه خردلی است که وقتی آن را بر زمین کارند کوچکترین تخمهای زمینی باشد، لیکن چون کاشته شد میروید و بزرگتر از جمیع بقول میگردد و شاخههای بزرگ می آورد، چنانچه مرغان هوا زیر سایهاش می توانند آشیانه گیرند.» |
آیه 31-«بار دیگر مثلی برای ایشان زده و گفت ملکوت آسمان مثل دانههای خردلی است که شخصی گرفته در مزرعه خویش کاشت: و هر چند از سایر دانهها کوچکتر است ولی چون نمو کند بزرگترین بقول است و درختی میشود، چنانکه مرغان هوا آمده در شاخههایش آ شیانه میگیرند.» |
تمثیل خمیر مایه نیز به روشنی نمایشگر وصفی است که درآن متی و لوقا مطلب مشابهی را میگویند، اما انجیل مرقس درآن باره ساکت است. این مطلب نشان میدهد که نویسندگان این دو انجیل باید به منبع مشترکی دسترسی میداشتهاند که در اختیار مرقس نبوده است و احتمالاً حدود بیست سالی از مرقس جلوتر بوده است. در متون زیر به شباهتهای لفظی دو انجیل یاد شده (متی و لوقا) و در نتیجه ضرورت فرض یک منبع مشترک بر ای آن دو، توجه فرمایید.
انجیل لوقا، باب 13، آیات 21-20 |
انجیل متی، باب 13، آیه 33 |
آیه 20: «باز گفت برای ملکوت خدا چه مثل آورم؟ خمیر مایهای را میماندکه زنی آن را گرفته در سه پیمانه آرد پنهان ساخت تاهمه مخمّر شد.» [2] |
آیه 33: «و مثلی دیگر برای ایشان گفت که ملکوت آسمان خمیر مایهای را ماند که زنی آن را گرفته در سه کیل خمیر پنهان کرد تا تمام آنها مخمّر گشت.» |
تمثیل ملکوت آسمان به مردی که تخم نیکو در زمین خود کاشت (انجیل متی، باب 13، آیات 30 – 24) نیز نمونه مطالبی است که تنها در این انجیل یافت شده و در اناجیل دیگر وجود ندارد. در مورد مطالبی هم که تنها در انجیل لوقا وجود دارند نیز داستان سامری خوب (انجیل لوقا، باب 10، آیات 37-29) نمونۀ جالب توجهی است.
به طور خلاصه اینکه اجماع علمای صاحبنظر این است که متی و لوقا هر دو از متن مکتوب مرقس استفاده کردهاند و اینکه هرگاه متی و لوقا مطلب مشترک و مشابهی در ارتباط با تعالیم حضرت عیسی (ع) دارند، هر دو از یک منبع اولیه – شاید مربوط به سالهای حدود 50 – که ناشناخته میباشد. بنابراین، انجیل مزبور بسیار بیشتر از بقیه رنگ و بوی کلامی دارد. این اناجیل که دراواخر قرن اول میلادی به رشتۀ تحریر درآمده است منعکس کنندۀ اصول نظری روبه رشد و توسعه در اجتماعی اولیه مسیحی بوه و بسیار کم با مسائل و مطالب تاریخی سرو کار دارد و بنابراین، با وجود اینکه در تاریخ کلام و الهیات مسیحی از اهمیت و نفوذ بسیار بالایی برخوردار میباشد، محققین و صاحبنظرانی که دربارۀ تاریخ مسیحیت و منابع و سرچشمههای آن مطالعه میکنند برای این انجیل ارزش تاریخی بالایی قائل نمیباشند.
2- منابع یهودی: سوای عهد جدید، مواد و مطالب معدود و قلیلی در مورد حیات و تعالیم عیسی میسح (ع) وجود دارد. چیزی که از همه به زمان زندگی حضرت عیسی (ع) نزدیکتر است، نوشتههای مورخ یهودی فلاویوس ژوزفوس4 میباشد. وی آثار خود را نزدیکیهای اواخر قرن اول میلادی به رشتۀ تحریر درآورده و در کتاب آثار باستانی یهودیان تاریخی از زندگی یهودیان تا روزگار خویش را عرضه داشته است. نامبرده، در جریان بررسیهای تاریخی خویش، میگوید:
«[آنانوس کاهن ارشد] دادگاه سانهدرین را تشکیل داد و برادر عیسی (ع) را که به نام مسیح خوانده میشد (اما اسمش جیمز بود) به همراه عدهای دیگر، در مقابل دادگاه حاضر ساخت و پس از متهم ساختن ایشان به تخطی از قانون، دستور داد تا همهآنها را سنگسار کنند.»]
متأسفانه حداکثر جیزی که از مطالب ژوزفوس، مورخ مشهور یهودی در قرن اول میلادی، دستگیر انسان میشود، شهادت مستقلی بر این مطلب است که درآن زمان، تعدادی از مردم حضرت عیسی (ع) را به نام مسیحا5 یا مسیح6 -که در زبانهای عبری و یونانی به ترتیب به معنای «مسح شده» می باشد- میشناختند.
به هر صورت، در مورد زندگی و تعالیم عیسی (ع)، ژوزفوس تنها منبع یهودی موجود نیست. منابع دیگری هم در دین یهود میباشند که پس از مصلوب شدن حضرت عیسی (ع) نوشته شده و بر موجودیت تاریخی وی- بدین معنی که وی موجودی واقعی در تاریخ بوده است- گواهی میدهند. به عنوان نمونه به عبارت زیر توجه کنید:
«آنها، در شب فصح، یشو7 [ناصریه] را حلق آویز کردند. و برای مدت چهل روز منادیای جلوی او میرفت و میگفت [یشوی ناصریه] «سنگسار خواهد گردید از آن روی که وی به سحر و جادوگری روی آورده مردم را فریب میداد و بنی اسرائیل را به انحراف میکشانید. بگذارید تا هرکس که میخواهد بیاید و به دفاع از وی برخیزد.» اما کسی را مدافع وی پیدا نکردند و در نتیجه در شب فصح وی را اعدام کردند» [4]
این روایت متعلق به تلموذ بابلی در یک «بریتا»8 حدیثی متعلق به قرن اول یا دوم میلادی یافت میشود. ارجاع دیگری درست پس از اشارۀ فوق به چشم میخورد:
«عیسی (ع) پنج پیرو و حواری داشت، متّای9، مکای10، مِستر11، بونی12 و توده13» [5] در مسیحیت این اسامی را به عنوان حواریون حضرت عیسی (ع) نمیشناسند، زیرا که از روایتی خارج از سنت دینی مسیحیت نقل گردیده است. این عبارت که دیدگاه تاریخی یهودیت کلاسیک و قدیمی را به طور خلاصه بیان میدارند، از لحاظ تفاوتهایی که با اظهارات و شهادات استاندارد مسیحی دارند، حائز اهمیت میباشند. علاوه بر این، آنها شهاداتی مستقل از آنچه در عهد جدید دربارۀ عیسی (ع) آمده، میباشند.
3- منابع رومی: آنچه در روایات رومی نقل گردیده؛ منابع و مراجع دیگری به غیر از منابع مسیحی، پیرامون حیات و تعالیم حضرت عیسی (ع) میباشد. هر چند که متأسفانه، برای پژوهشگران تاریخ اولیه مسیحیت، هیچ سند مضبوط و رسمی رومی در دست نیست. هیچ سند حقوقی درمورد محاکمه و یا حتی وجود حضرت عیسی (ع) وجود ندارد.
تاسیتوس، مورخ رومی، در کتابی که در سال 115 میلادی در باب توصیف حکومت و سلطنت امپراتور نرون مینویسد، اشاراتی نیز به مسیحیت و شخص حضرت عیسی (ع) به عمل میآورد. وی در مورد آتش سوزی که در سال 64 میلادی سراسر روم را فرا گرفت، سخن می گوید واظهار میدارد که خود نرون این آتش را روشن کرده بود، اما از کنترل وی خارج گردید.
«اما تمام تلاش و کوشش مردمان، همۀ بزرگی و توانایی امپراتور و شفاعت خدایان برای تخفیف و تسکین افتضاح و رسوایی و از میان بردن این اعتقاد که آتش به فرمان امپراتور روشن شده بود، کافی به نظر نمیرسید؛ بنابراین، امپراتور نرون برای خلاصی از دست این شایعه، طبقهای از مردم را که غالباً به نام مسیحیان خوانده میشدند و به خاطر اعمال و عقاید زشتشان مورد نفرت و کراهت شدید بودند، متهم نموده و به سخت ترین وجه مجازاتشان کرد. کریستوس (مسیح) که نام این گروه از وی گرفته شده، در زمان سلطنت تی بریوس14 به دست مأمور رتبۀ امپراتوری، پونتیوس پیلیت15، اعدام شده بود. این اعتقاد خرافی شرورانه و خطرناک، که برای مدت کوتاهی متوقف شد، مجدداً نه تنها در یهودیه، سرمنشأ این شیطان، بلکه حتی در روم نیز سر برآورد، جایی که هر حرف پست و خفت آوری از هر کجای عالم که باشد برای خود میدان و پیروانی پیدا میکند.» [6]
این عباراتی که از تاسیتوس نقل کردیم مطالب دیگری نیز در باب جزئیات شکنجه و آزاری که نرون بر مسیحیان اولیه وارد کرده بود (اولین تعقیب و ازار رسمی مسیحیان که تنها به مدت یک هفته به طول انجامید) و همچنین اعتقاد مؤلف بر اینکه نرون بی جهت در این مورد مسیحیان را سرزنش میکرد، آورده شده است. نکتۀ قابل توجه در روایت یاد شده این مطلب است که سرکوب جنبش مسیحی صرفاً مقدمهای بر ظهور مجدد و گسترش یافتهتر آن در سرتاسر روم در سال 64 میلادی گردید. این چیزی نیست که در این زمینه از زبان خود مسیحیان گفته شده باشد، بلکه شهادتي خارجی است بر حضور یک اجتماع مسیحی در روم، سالها پیش از آنکه هیچ یک از اناجیل عهد جدید نوشته شده باشند.
مورخین دیگر رومی، نظیر سوئتونیوس16 نیز تذکرات و اشارات مختصری دربارۀ مسیحیت دارندکه روی هم رفته تاریخ اولین روزهای دین مسیح را قدری روشنتر میکنند، اما سایر مورخان، هیچ کدام به اندازۀ تاسیتوس، جنبۀ وجود تاریخی داشتن حضرت عیسی (ع) را روشن نکردهاند.

4- منابع مسیحی جدای از عهد جدید: آنچه در مورد زندگی و تعالیم حضرت عیسی (ع) در اناجیل کتاب عهد جدید آمده تنها مدرک و شاهد از منابع مسیحی بر این موضوع نیست، بلکه منابع دیگری نیز در داخل سنت دین مسیحیت وجود دارد که به نام اناجیل مشکوک یا مجعول (یعنی اناجیلی که در زمرۀ کتب مقدس مسیحیت پذیرفته نشده است) خوانده میشد. بیشتر این اناجیل در سالهای پس از میانۀ قرن دوم نوشته شده و جاهای خالی روایاتی را که در عهد جدید آمده است، پر میکند. در این مجموعه آثار، خصوصاً مطالب و داستانهای زیادی دربارۀ دوران کودکی و جوانی حضرت عیسی (ع) وجود دارد- اطلاعاتی که اگر از ناحیۀ محققان و صاحبنظران مسیحی به عنوان مطالبی خیالی قلمداد نمیشد، بسیار سودمند و باارزش بود.
روی هم رفته، با وجود اینکه اطلاعاتی که در این منابع مجعول و مشکوک رومی، یهودی و مسیحی اولیه یافت میشود جالب توجه و برای دانش پژوهانی که روی تاریخ مسیحیت در سالهای اولیۀ ظهور این دین کار می کنند، تا حدودی با ارزش است، با این وجود کسی که دنبال اطلاعات واقعی تر در مورد بنیانگزار دین مسیحی است، ناگزیر باید به کتاب عهد جدید روی آورد. در آنجاست که می توان به قابل اعتمادترین اطلاعات در مورد زندگی و تعالیم عیسی مسیح (ع) دست یافت.
1. Gospel
2. New Testament
3. synoptic Gospels
4. Plavious josephus
5. Massiah
6. Christ
7. Yeshu
8. Baraitha
9. Mattai
10. Msqai
11. Todah
12. Mester
13. Buni
14. Tiberius
15. Pontius pilate
16. Suetonius |